نمایشگر دسته ای مطالب

بازگشت به صفحه کامل

کرسی علمی-ترویجی با عنوان «رویکردی جدید به ماجرای برخورد ایرانیان با ورود اسلام؛ مقاومت در آستانه مرزها»

کرسی علمی-ترویجی با عنوان «رویکردی جدید به ماجرای برخورد ایرانیان با ورود اسلام؛ مقاومت در آستانه مرزها»

 

   جلسه کرسی ترویجی راس ساعت 15:00 آغاز شد. در ابتدای جلسه، دکتر مرتضی حسنی نسب مدیر جلسه به حاضرین در جلسه خیر مقدم گفت و ضمن معرفی اساتید ارائه‌دهنده و ناقد، درباره موضوع کرسی به حضار توضیحاتی داد. در ادامه ایشان، از ارائه دهنده کرسی جناب دکتر مجید حاجی بابایی خواست تا مباحث خود را آغاز نماید.

در ادامه آقای دکتر پس از خیر مقدم و تشکر از حضار مباحث خود را آغاز کرد. ایشان بیان کرد که در طول تاریخ بارها سلسله‌های مختلف به مناطق گوناگون حمله می‌کنند و بارها کشورگشایی‌ها شکل گرفته است. اما کمتر پیش آمده که این حمله‌ها باعث تغییر دین و مذهب مردم مناطق فتح شده باشد. یکی از کشورگشایی‌هایی که در این زمینه متمایز و قابل توجه است، فتح ایران توسط اعراب مسلمان است. مساله سقوط دولت ساسانی و فتح ایران توسط اعراب مسلمان موضوعی مهم در تاریخ ایران است . موضوعی که در طول تاریخ نسبت به آن واکنش نشان داده شده است. به ویژه در یکصد و پنجاه سال اخیر تحلیل فتوح و رویکرد به آن بخشی از کنش فکری و سیاسی ایرانیان بوده است. بررسی این رخداد و دلایل آن پرسشی گشوده است و لازم است تا بارها و بارها نقد و بررسی شودبا توجه به اینکه هنوز در جامعه ی ما هنوز این مساله به شدت مطرح می شود و در رسانه های جمعی به آن پرداخته می شود نگاهی نوین به موضوع می تواند به فهم بهتر مساله کمک کند.

اعتقاد ما این است که اکثر مناطقی که در ایران فتح شده، به هیچ عنوان به جنگ نبوده؛ بلکه با صلح گشوده شده است. نکته‌ای که ما بیان می‌کنیم و در مقاله نیز به آن اشاره شده است، این است که باید ایران آن زمان را به هشت بخش جغرافیایی تقسیم کرد. منطقه سواد؛ جبال که درگیرنده همدان، ری، اصفهان، قم و کاشان است؛ طبرستان و دیلمستان؛ خراسان؛ آذربایجان، فارس و خوزستان و نهایتا کرمان و سیستان این مناطقی است که می‌توانیم در نظر بگیریم. البته از سوی هیچ متن تاریخی، چنین تقسیم بندی ارائه نشده است و از لابلای مطالب تاریخی این دسته بندی و تقسیم مناطق انجام شده است.

ادعای ما این است که در هیچ کدام از این مناطق، توسط مردم مقاومت چندانی جز در لب مرزها انجام نشده است. اعراب در ابتدای ورود به هر ایالت، در مرز آن منطقه با مقاومتی روبرو می‌شدند؛ اما پس از فروریختن مرزها و در هم شکستن مقاومت نظامیان، تقریبا بقیه مناطق با کمترین مقاومتی گشوده می شدند. بیشتر فتح این مناطق نیز به وسیله صلح نامه هایی صورت می گرفت که در منابع تاریخی وجود دارد و من در مقاله ام به آن پرداخته ام.

البته در ابتدای حمله اعراب مسلمان به سرزمین ایران، از سوی حاکمیت مرکزی، مقابله‌ای در قالب لشکریان ساسانی انجام گرفت؛ اما پس از شکستن این لشکریان و فرار افراد باقیمانده، اعراب مسلمان به سمت مناطق رفتند و همانطور که عرض شد، با مقاومت چندانی جز در مرزهای مناطق روبرو نشدند.

چهار علت برای عدم مقاومت ایرانیان در برابر حمله اعراب می توان برشمرد. یکی از علل اصلی آن ضعف و انحطاط درونی ساسانیان در آن دوره به خصوص پس از کشته شدن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه بود. انحطاط ساسانیان در این دوره بسیار آشکار بود و بسیاری از شاهان ساسانی، با کشتن شاه پیشین به حکومت می‌رسیدند.

دومین علت برای عدم مقاومت را می توان نزدیکی دین زرتشت به آیین اسلام در گزاره ها دانست. مردم ایران احساس می کردند که آیین اسلام بسیار به آیین زرتشتی نزدیک هست و به همین جهت چندان با ورود اسلام به ایران مقاومتی نکردند. همچنین تغییر دین مردم ایران به اسلام چندان طولانی نشد و یکی از علل اصلی آن، همین نزدیکی بین ادیان زرتشتی و اسلام بود.

پس از ورود اسلام وضعیت رفاهی برتر مردم ایران نسبت به پیش از ورود اسلام، یکی دیگر از علل اصلی عدم مقاومت در برابر حمله اعراب و میل ایشان به انعقاد صلح بود. دلیل آخری که برای عدم مقاومت جز در مرزها می توان برشمرد، رویکرد نامناسب ساسانیان نسبت به نظامیان بود که باعث شد نظامیان از ساسانیان چندان حمایتی نکنند و شکننده ظاهر شوند. آخرین نکته ای که در این زمینه بیان می‌شود این است که ایرانیان به سرعت به اسلام گرویدند و چندان این تغییر دین طولانی نشد.

نقد دکتر محمد نصیری:

     سپاس از برگزاری جلسه کرسی. همچنین از جناب آقای دکتر حاجی بابایی باعث مباحث خوب و ارزشمندشان بسیار تشکر می کنم. من هم همانند آقای دکتر حاجی بابایی تأیید می کنم که مقاومت چندانی از سوی ایرانیان صورت نگرفته. اصل این کرسی هم دغدغه مند و ناظر به مباحث روز است.

ملاحظه اولی که داریم به اصل برگزاری این کرسی است. توقعی که داریم این است که متنی روشن‌تر از طرحنامه و مقاله از سوی ارائه دهنده به ما داده می شد تا بهتر می توانستیم با نظریه و نوآوری ایشان آشنا می‌شدیم.

ملاحظه دوم این است که در عنوان کلمه اسلام به مسلمانان تغییر یابد. ضمن اینکه نباید کشورگشایی ها و فتوحات را به پای اسلام بگذاریم. زیرا نمی توانیم مبنای دینی برای کشورگشایی ها از قرآن و روایات به دست آوریم.

بحث و نقد بعدی این است که باید به جای تقسیم بندی جغرافیایی، باید بیشتر سراغ شهرها و مناطقی رفت که در آنجاها، رویکرد مذهبی و دینی بیشتری وجود داشته. در ارائه دکتر حاجی بابایی انتظار داشتم که بیشتر به مباحث مربوط به مقاومت مرزها در هشت ایالت بپردازد و بیان نماید که هر کدام از این هشت منطقه، چرا مقاومت نکردند. همچنین به مقاومت مرزی ابتدایی کمتر پرداخته شد. در نتیجه نهایی به بررسی کلی این هشت منطقه برای مقاومت بیان دارند؛ اما چنین چیزی دیده نشد. همچنین به نظر من می توانیم موضوعات دیگری را به عنوان کرسی در این حوزه در نظر بگیریم؛ مانند اینکه این فتوحات چه تأثیری بر ارائه چهره اسلام به مناطق نومسلمان داشته است. 

*نقد دکتر علی حسن بیگی:

    سپاس از اینکه این بحث مطرح شد. به نظر من مهم ترین مطلب پس از ماجرای بعثت پیامبر(ص) در تاریخ اسلام، مسئله فتوحات است. درباره پیشینه این بحث باید گفت که پس از جنگ های ایران و روسیه این مسئله مطرح شد که علت انحطاط ساسانیان برای مقابله با اعراب مسلمان چه بود؟ یک پاسخ این بود که علت آن، ورود و برخورد اعراب مسلمان بود. در دوره های بعدتر چندان به این بحث آنچنان که باید و شاید، پرداخته نشد.

دقت بفرمایید که بحث فتوحات و کشورگشایی ها بر مسئله حدیث و جعل حدیث تأثیر بسیار زیادی داشت. همچنین بر فقه اسلامی نیز تأثیرگذار بود. مثلا بحث تقسیم غنائم یکی از موضوعات فقهی است که در فتوحات بسیار مطرح شد. همچنین فتوحات برخی باورهای کلامی را پدید آورد. مثلا باور کلامی عدالت صحابه، در میانه مبحث فتوحات به وجود می آید. آغاز شکل گیری عدالت صحابه، بحث سیره و سنت شیخین است که در عصر فتوحات شکل گرفت. حتی شکل گیری برخی فرقه های مذهبی مانند خوارج، معلول همین فتوحات است.

این سؤال برای من پس از مطالعه مقاله و طرحنامه دکتر حاجی بابایی پیش آمد که چرا بحث مقاومت مرزها پیش کشیدند. دکتر حاجی بابایی باید بیان فرمایند که در پاسخ به چه سؤالی این کرسی را مطرح فرمودند. ضمن اینکه با مطالعه منابع می بینیم که اتفاقا در برخی مناطق، ایرانیان مقاومت کردند؛ آن هم مقاومت بسیار شدیدی. به طور مثال در مدائن، بلاذری بیان می دارد که اعراب برای حمله از منجنیق استفاده می کردند و این قدر مقاومت شدید شد که مردم بسیار سخت شد و آنها مجبور شدند گربه و سگ بخورند. یا در برخی مناطق، مثل کرمان مردم مجبور به ترک شهر شدند. یا استخر فارس را با شدت تمام گرفتند.

*جواب دکتر مجید حاجی بابایی: 

     بابت نکاتی که دوستان فرمودند، در مرحله اول باید از ایشان تشکر کنم که مطالب خوبی بیان داشتند. درباره عنوان و مطلبی که دکتر نصیری بیان داشتند و دکتر حسن بیگی نیز اشاره کردند، اشتباهی بوده که از سوی برگزارکنندگان کرسی اتفاق افتاده و من در مرحله آخر دقت نداشتم که این اتفاق افتاده. مسلمانان درست است؛ نه اسلام. فتوحات را نباید به حساب اسلام بگذاریم.

درباره مطالبی که بیان شد، باید بگوییم که همچنان که دکتر حسن بیگی بیان داشتند، در برخی مناطق فتح با شدت انجام شد. اما عمده ایران به فتح انجام شد و مباحث من بیشتر ناظر به اکثریت سرزمین ایران بود. نکته جالب در بحث گسترش اسلام در ایران، این است که حتی برخی خلفای اموی به علت مباحث اقتصادی چندان تمایلی به اسلام آوردن ایرانیان نداشتند.

در ادامه برخی از حضار سؤال‌هایی مطرح نمودند و دکتر حاجی بابایی پاسخ خود را بیان نمود.